مشاوره کسب و کار

امروزه افزایش رقابت میان کسب و کارها باعث پیچیده شدن فرمول های رشد و توسعه کسب و کار شده و همین سبب حذف بسیاری از کسب و کارهای کوچک و ضعیف‌تر میشود.
در گذشته اصلی‌ترین مولفه رشد و توسعه کسب و کار افزایش فروش بود بطوریکه در اوایل انقلاب صنعتی تولیدکنندگان و کسب و کارها صرفا با افزایش نیروی انسانی و ساعات کاری آنان ، تولید خود و در نتیجه فروش را افزایش داده و باعث سوددهی مجموعه یا سازمان خود میشدند ، زیرا اگر شخصی محصولی تولید میکرد رقیب خاصی برای آن وجود نداشت و مشتریان فقط یک یا حداکثر دو حق انتخاب داشتند از این جهت تولیدکنندگان و کسب و کارها راه سختی را برای توسعه در پیش نداشتند.
اما امروزه افزایش رقبا و تغییرات گسترده در سبک نیاز مردم باعث شده که مولفه های بسیار بیشتری از جمله شیوه های مدیریت نیروهای انسانی ، شیوه بازاریابی و جذب مشتریان ، هزینه های نگهداری و لجستیکی محصول و … نسبت به گذشته در روند توسعه کسب و کارها نیز تاثیر داشته باشد.
اولین قدم برای ایجاد یک کسب و کار توسعه یافته و موفق و رو به رشد ، تعیین هدف و شناسایی توانایی های موجود میباشد برای این کار ما ابتدا با دو سوال مواجه هستیم :
1 – کسب و کار ما چیست ؟
2- میخواهیم چه بشویم ؟
پاسخ به این دو سوال در واقع همان چشم‎‌انداز و ماموریت سازمان ما را مشخص میکند .
باید از خود بپرسیم کسب و کار ما چیست؟ چرا به وجود آمدیم ؟ خدمات و محصولات خود را به چه کسانی و درچه موقعیت جغرافیایی عرضه میکنیم؟ و در نهایت میخواهیم به چه چشم‌اندازی برسیم و هدف اصلی و دراز مدتی که کسب و کار ما قرار است به آن برسد چیست؟
که در ادامه بیشتر راجع به این موضوعات توضیح خواهیم داد.
برای پاسخ به سوال اول که همان ماموریت سازمانی میشود ما نیاز داریم 6 عنصر اصلی را مدنظر بگیریم که عبارتند از :

1- مشتریان ما چه کسانی هستند؟

شناخت سلیقه ، رفتار و نیاز مشتریان ، برای اینکه خدمات و یا محصولات خود را بر مبنای خواسته آنها ارائه دهیم لازم و ضروری بوده ؛ زیرا شناخت درست مشتریان و جامعه هدف و تطبیق خود با خواسته های آنان باعث شناخته شدن بهتر ما توسط این مجموعه از افراد شده و در نهایت بخشی از سود و توسعه کسب و کار مارا به دنبال دارد.

2- ما چه محصولات و خدماتی را به مشتریان عرضه میکنیم؟

محصول و خدمت ما چه نیازی از مشتریان را برطرف میکند؟ چرخه عمر محصول ما چقدر بوده؟ آیا قابل پشتیبانی و قابل به روزرسانی میباشد؟ این سوالات باعث شده که ما دائم به فکر تغییر و بهبود خدمات و محصولات خود باشیم.

3- ما در کدام نقاط جغرافیایی در حال رقابت هستیم ؟

شناخت بازار هدف از لحاظ جغرافیایی در کسب و کار ما باعث میشود که با فرهنگ و سلیقه های متفاوت مردم آشنا شویم و محصولات خود را طبق نیاز و خواسته مردم آن منطقه ارائه دهیم. برای مثال مک‌دونالد برای اولین بار در هند ، برگر با گوشت گوسفند را بجای گوشت گاو عرضه کرد ؛ زیرا هندو ها گاو را مقدس میشمردند و عرضه این محصول با فرمول قبلی نمیتوانست در این منطقه جغرافیایی برای مک‌دونالد سودآور باشد. برای مطالعه بیشتر درباره تکنیک ها و روش های مک‌دونالد میتوانید مقاله مک‌دونالد از ابتدا تا کنون را مطالعه کنید.

4- آیا کسب و کار ما از تکنولوژی روز دنیا استفاده میکند؟

با فرآیند نوبت‌دهی رستوران ها حتما آشنایی داشته‌اید ؛ در گذشته سفارش‌دهی در رستوران ها بطور کاغذی و دستی انجام میشد پس از گذشت زمان بجای صدور فاکتور دستی از سیستم ها بصورت اتوماتیک برای صدور فیش استفاده شده و پس از مدتی تکنولوژی جدیدتری به نام پیجر در بسیاری از رستوران ها جای صدور فیش کاغذی را به خود اختصاص داده است ؛ امروزه نیز سفارش‎دهی آنلاین درحال رشد میباشد ؛ ما نیز برای ارتقا و توسعه کسب و کار خود باید همیشه همگام با تکنولوژی روز دنیا پیش برویم تا احساس بهتر و راحت‌تری را به مخاطبین خود انتقال دهیم.

5-  ما چه مزیتی نسبت به رقبای خود داریم؟

بطور جدی یکی از مهمترین مولفه های ماموریت سازمانی شناخت خود میباشد ؛ گاهی ما نمیدانیم کسب و کار ما چه نقاط قوت و ضعفی دارد و بطور سهوی به روی نقاط ضعف خود سرمایه گذاری میکنیم و در نهایت شکست میخوریم.

6- کارکنان و پرسنل برای ما دارایی های ارزشمندی هستند؟

امروزه توجه به نیروهای انسانی برای سازمان های پیشرفته و درحال توسعه یک موضوع بسیار حائز اهمیت و کلیدی محسوب میشود. نیروهای انسانی منابع بسیار ارزشمندی برای سازمان ما هستند که ما با رفع نیازهای آنان میتوانیم به بهبود کیفیت خدمت‌رسانی آنان کمک کرده و در نتیجه سطح کیفیت محصولات و خدمات خود را بالا ببریم.

این نکته را در نظر بگیرید که توجه به نیروی‌انسانی فقط بعد مالی و مادی آن نبوده و  ابعاد روانی ، شخصیتی و عاطفی پرسنل باید در نظر گرفته شود.